۱۳۹۰ بهمن ۲۷, پنجشنبه

آقای فرهادی، دی وی دی های اسکار فراموش نشوند!

ماجرای نرسیدن دی وی دی جدایی نادر از سیمین به اعضای بافتا نباید به این سادگی ها فراموش شود. ظاهرا پخش کننده انگلیسی فیلم فکر می کند نیازی به رساندن ۶۰۰ دی وی دی فیلم به اعضای بافتا نیست و آن ها فیلم را قبلا دیده اند! همین نکته سبب می شود به رغم شانس زیاد فرهادی برای گرفتن این جایزه مهم انگلیسی، جایزه از کف او و سینمای ایران برود. اگر قبلا چنین اشتباه هایی از طرف فدراسیون فوتبال و دولت به دلیل نابلدی شان صورت می گرفت، امیدواریم این اتفاق در عرصه سینما برای آخرین بار رخ بدهد!
حال چیزی به برگزاری مراسم اسکار نمانده است. خوشبختانه این بار ۱۲۰۰۰ دی وی دی بین اعضای اسکار توزیع شده و دیگر بهانه ای برای کنار گذاشته شدن فیلم وجود ندارد. 
اصغر فرهادی از افتخارات سینمای ایران است؛ کسی که برای اولین بار در تاریخ ایران توانست خرس طلایی برلین را دریافت کند. او هم اکنون داور بخش مسابقه این جشنواره است.

۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

بانوی سبز سینمای ایران با شال سبزش جایزه گرفت!


رخشان بنی اعتماد، بانوی سبز سینمای ایران، نشان نیکوکاری را دریافت کرد.


این کارگردان در حالی به روی صحنه رفت که مثل چندماه قبل در جشن سینمای ایران، شال سبزش را به‌سر کرده بود؛ گرچه این بار باران دخترش درکنارش نبود تا دستبند سبزش را به رخ بکشاند و درکنار مادر همچنان سبز نماند.

رخشان بنی اعتماد بعد از انتخابات هرگز برای فیلمسازی به وزارت ارشاد نرفت و نه تنها به دیدار رهبر و احمدی‌نژاد نرفت، بلکه پیغام داد که: " من هیچ کاری ندارم، بیمار هم نیستم، بلکه به میل خودم نمی‌آیم!" ای کاش بقیه هنرمندان نیز مانند او در سبزبودن شان جدی می‌بودند.


۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

فیلم رسول اف برنده دو جایزه مهم در کن شد

فیلم محمد رسول اف به نام به امید دیدار دو جایزه مهم دریافت کرد. به گزارش کاخ جشنواره کن، این فیلم هم جایزهبهترین کارگردانی بخش نوعی نگاه را از رییس هیات داوران امیر کوستوریکا دریافت کرد و هم برنده جایزه فرانسوا شانل شد که هر ساله به نام این نویسنده سینمایی در کن اهدا می شود.
این موفقیت بزرگ را به سینمای ایران تبریک می گوییم!

اولین فیلم از انقلابهای مردمی اخیر از تونس در کن به نمایش درآمد: نوبت فیلمی از ایران کی خواهد رسید؟

فیلم تونسی " دیگر نمی ترسم" اولین فیلمی است که درباره انقلاب های مردمی دوسال اخیر ساخته شده. فیلم از تصاویر حرفه ای که در آن کارگردان، فیلمبردارد و صدابردارفیلم دختری را حین تظاهرات تعقیب می کنند استفاده کرده و و ماجراهای مختلف از شلیک گاز اشک آور تا همراهی یک پلیس جوان و مجروح و کشته شدن مخالفان را به نمایش می گذارد. وکیل زنی هم در فیلم است که رفتار سیاسیش یرای حقوق بشربی شباهت به شیرین عبادی نیست و ماه ها در زندان انفرادی بوده ، به طوری که خودش سمبل مقاومت و زندگی به حساب می آید. در صحنه هایی از فیلم از صحنه های آماتوری گرفته شده با موبایل هم استفاده شده است. در فیلم همچنین از نگرانی شدید مادران برای فرزندانشان در تظاهرات گفته می شود که گویا دغدغه مشترک همه کشورهاست. کارگردان فیلم قبل از آغاز آن اعلام کرد فیلم را به شخص ناشناسی تقدیم می کند که این جمله اش الهام بخشش بوده که : " من نخواهم مرد، مگر بعد از مرگ او؛ و من وطن را ترک نخواهم کرد، مگر بعد از ترک کردن او!" فیلم با تشویق بی انتهای تماشاگرانی که به شدت ازین پیروزی متاثر شده بودند، به پایان رسید، حال سوال اینجاست که چه کسی فیلم تظاهرات مردمی ایران را سرانجام خواهد ساخت؟ آیا فیلم ناتمامی که جعفر پناهی و محمدیان رسول اف به آن اشاره می کند، همان فیلم می توانست باشد؟

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

لارنس فون تریر به کاخ کن ممنوع الورود شد!



باورتان می شود در قرن بیست ویکم در بزرگ ترین جشنواره دنیا که گفته می شود نصف تجارت سینمادر آن صورت می گیرد، فیلمساز بزرگی مثل لارنس فون تریر را به خلطر
حرف هایش در مصاحبه مطبوعاتی به کاخ جشنواره ممنوع الورود کنند؟!
ماجرا ازین قرار بود که او در مصاحبه مطبوعاتی در پاسخ به خبرنگاری که پرسید چرا اینقدر از آلمان و هنر آلمانی مانند موسیقی واگنر استفاده کرده اید، با عصبانیت و لجبازی جواب داد: " چون به نازی ها علاقه دارم!" و همین جمله سبب شد جشنواره در یک اقدام بسیار عجیب ورود او به کاخ جشنواره را ممنوع کند. این ممنوعیت در حالی صورت می گیرد که فیلم "ملانکولیا" از او در بخش مسابقه است و از منتقدان بازخورد خوبی گرفته. با این وضعیت باید دید رابرت دونیرو به عنوان رئیس هیات داوران پای چنین فیلمی خواهد ایستاد، یا آن را با فیلم کم دردسرتری مانند فیلم سیاه و سفید و محبوب " هنرمند" عوض خواهد کرد!

"این فیلم نیست" ساخته جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب در کن مورد استقبال واقع شد!

پیش از نمایش فیلم مجتبی میرطهماسب به دعوت مدیر جشنواره روی صحنه رفت و گفت:" زرتشت گفته است: برای رفتن به جنگ تاریکی، نیازی به شمشیر نیست، چراغ باید افروخت" و سپس فیلم به نمایش درآمد.
فیلم درباره روزهای تلخ بلاتکلیفی پناهی است که همه سینماگران از آن اطلاع دارند؛ زمانی که او از زندان آزاد شد اما به زندان دیگری پاگذاشت که در آن نه اجازه فیلمسازی داشت و نه می توانست علیرغم دعوت از طرف برلین و ونیز و کن، از کشور خارج شود! فیلم در روز چهارشنبه سوری می گذرد: او به مجتبی میرطهماسب زنگ می زند و می خواهد ازو درخانه فیلم بگیرد. بعد درباره کارهای ساخته نشده و مشکلاتش می گوید. در این بین البته صداهایی شبیه تیراندازی هم می آید که متعلق به مراسم چهارشبه سوری است. کسی هم با او تماس می گیرد و می گوید گشت و نیروهای ویژه همه جا هستند! فریده غیرت وکیلش و رخشان بنی اعتماد نیز از کسانی هستند که در فیلم با او تماس می گیرند.
فیلم به زیبایی تنهایی پناهی را به نمایش می گذارد و وضعیت مضحکی را که حکومت برایش به وجود آورده.
فیلم پس از نمایش با تشویق تماشاگران مواجه شد و فردا قرار است با حضور میرطهماسب در کنفرانس مطبوعاتی به همراه دیگر فیلم های ایرانی مورد بررسی قرار گیرد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

آقای ده نمکی خجالت نمی کشی جدایی نادر از سیمین را کپی می کنی؟


طبق منطق خودت که می گفتی ما فیلم مزخرف اخراجی ها۳ را کپی کرده ایم، حالا خودت هم باید جوابگوی کپی شدن سی دی جدایی نادر از سیمین... باشی. حالا ما که به قول خودت ادعای روشنفکری داریم و کافر هستیم، تو که ارزشی هستی و آن دنیا اعتقتد داری چرا دست به این کار به قول خودت کثیف زدی؟

اگر تهمت زدن خوب است، حالا باید جوابگوی کپی شدن فیلم فرهادی باشی!