هنگامی که در سال ۱۳۸۵ جشنواره بیستوپنجم فجر اخراجیها به نمایش درآمد، شما در پاسخ به ایرادهای متعدد فیلمتان، به منتقدان گفتید: " اگر دلتان میخواهد، من به جای فیلمساختن بروم همان کارهای سابقم را انجام بدهم!" و به این ترتیب تهدید کردید که به دوره چماق و باتوم به دست گرفتن بازخواهید گشت!
حالا که پس از پنج سال فیلم مبتذل اخراجی ها۳ به روی پرده رفته، به نظر میرسد به شما همان چوب و چماق بیشتر میآید تا صندلی کارگردانی: همان چماقی که پرویز پرستویی از جای ضرباتش برسر جوانها گفته بود. ما هم دیگر نگران چماقدارها نیستیم. تعداد این آدمهای نان بهنرخروزخور به قدری زیاد شده که یکی کمتر یا بیشتر فرقی نمیکند. مهم این است که شما به همان اصل و هویتی برگردید که سعی دارید پنهانش کنید. جالب تست که وقتی خبرنگارها از آن دوره درخشان زندگی شما سوال میکنند، برافروخته میشوید و انکارش هم میکنید! بگذریم که مثل آخوند مسجدندیده، شما هم مثل رئیسجمهور محبوبتان حتی یک روز سابقه جبهه در کارنامه تان نیست و فقط خودتان را با عکسهای یادگاری به فداکاران جنگ چسباندهاید.شما یک کارگردان قابل اعتنا نیستید؛ گرچه که هر سه فیلم اخراجیها را به ضرب و زور رانت دولتی با امکانات ملی فیلمش را ساخته باشید، تلویزیون را دربست در اختیار گرفته باشید و بیلبوردها را به خود اختصاص داده باشید. فیلمسازی و هنرمند بودن چیزی است که ذات آلوده را برنمی تابد؛ تردامنی هنر - به قول امین تارخ در دلشدگان - از جنس فداکاری و عرق ریزی روح است . به قول یکی از دوستان، فیلم شما را باید با "چارچنگولی"ها مقایسه کرد و نه بیشتر.
حالا که پس از پنج سال فیلم مبتذل اخراجی ها۳ به روی پرده رفته، به نظر میرسد به شما همان چوب و چماق بیشتر میآید تا صندلی کارگردانی: همان چماقی که پرویز پرستویی از جای ضرباتش برسر جوانها گفته بود. ما هم دیگر نگران چماقدارها نیستیم. تعداد این آدمهای نان بهنرخروزخور به قدری زیاد شده که یکی کمتر یا بیشتر فرقی نمیکند. مهم این است که شما به همان اصل و هویتی برگردید که سعی دارید پنهانش کنید. جالب تست که وقتی خبرنگارها از آن دوره درخشان زندگی شما سوال میکنند، برافروخته میشوید و انکارش هم میکنید! بگذریم که مثل آخوند مسجدندیده، شما هم مثل رئیسجمهور محبوبتان حتی یک روز سابقه جبهه در کارنامه تان نیست و فقط خودتان را با عکسهای یادگاری به فداکاران جنگ چسباندهاید.شما یک کارگردان قابل اعتنا نیستید؛ گرچه که هر سه فیلم اخراجیها را به ضرب و زور رانت دولتی با امکانات ملی فیلمش را ساخته باشید، تلویزیون را دربست در اختیار گرفته باشید و بیلبوردها را به خود اختصاص داده باشید. فیلمسازی و هنرمند بودن چیزی است که ذات آلوده را برنمی تابد؛ تردامنی هنر - به قول امین تارخ در دلشدگان - از جنس فداکاری و عرق ریزی روح است . به قول یکی از دوستان، فیلم شما را باید با "چارچنگولی"ها مقایسه کرد و نه بیشتر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر