۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه
بانوی سبز سینمای ایران با شال سبزش جایزه گرفت!
رخشان بنی اعتماد، بانوی سبز سینمای ایران، نشان نیکوکاری را دریافت کرد.
این کارگردان در حالی به روی صحنه رفت که مثل چندماه قبل در جشن سینمای ایران، شال سبزش را بهسر کرده بود؛ گرچه این بار باران دخترش درکنارش نبود تا دستبند سبزش را به رخ بکشاند و درکنار مادر همچنان سبز نماند.
رخشان بنی اعتماد بعد از انتخابات هرگز برای فیلمسازی به وزارت ارشاد نرفت و نه تنها به دیدار رهبر و احمدینژاد نرفت، بلکه پیغام داد که: " من هیچ کاری ندارم، بیمار هم نیستم، بلکه به میل خودم نمیآیم!" ای کاش بقیه هنرمندان نیز مانند او در سبزبودن شان جدی میبودند.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه
فیلم رسول اف برنده دو جایزه مهم در کن شد
این موفقیت بزرگ را به سینمای ایران تبریک می گوییم!
اولین فیلم از انقلابهای مردمی اخیر از تونس در کن به نمایش درآمد: نوبت فیلمی از ایران کی خواهد رسید؟
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه
لارنس فون تریر به کاخ کن ممنوع الورود شد!
باورتان می شود در قرن بیست ویکم در بزرگ ترین جشنواره دنیا که گفته می شود نصف تجارت سینمادر آن صورت می گیرد، فیلمساز بزرگی مثل لارنس فون تریر را به خلطر
حرف هایش در مصاحبه مطبوعاتی به کاخ جشنواره ممنوع الورود کنند؟!
ماجرا ازین قرار بود که او در مصاحبه مطبوعاتی در پاسخ به خبرنگاری که پرسید چرا اینقدر از آلمان و هنر آلمانی مانند موسیقی واگنر استفاده کرده اید، با عصبانیت و لجبازی جواب داد: " چون به نازی ها علاقه دارم!" و همین جمله سبب شد جشنواره در یک اقدام بسیار عجیب ورود او به کاخ جشنواره را ممنوع کند. این ممنوعیت در حالی صورت می گیرد که فیلم "ملانکولیا" از او در بخش مسابقه است و از منتقدان بازخورد خوبی گرفته. با این وضعیت باید دید رابرت دونیرو به عنوان رئیس هیات داوران پای چنین فیلمی خواهد ایستاد، یا آن را با فیلم کم دردسرتری مانند فیلم سیاه و سفید و محبوب " هنرمند" عوض خواهد کرد!
"این فیلم نیست" ساخته جعفر پناهی و مجتبی میرطهماسب در کن مورد استقبال واقع شد!
فیلم درباره روزهای تلخ بلاتکلیفی پناهی است که همه سینماگران از آن اطلاع دارند؛ زمانی که او از زندان آزاد شد اما به زندان دیگری پاگذاشت که در آن نه اجازه فیلمسازی داشت و نه می توانست علیرغم دعوت از طرف برلین و ونیز و کن، از کشور خارج شود! فیلم در روز چهارشنبه سوری می گذرد: او به مجتبی میرطهماسب زنگ می زند و می خواهد ازو درخانه فیلم بگیرد. بعد درباره کارهای ساخته نشده و مشکلاتش می گوید. در این بین البته صداهایی شبیه تیراندازی هم می آید که متعلق به مراسم چهارشبه سوری است. کسی هم با او تماس می گیرد و می گوید گشت و نیروهای ویژه همه جا هستند! فریده غیرت وکیلش و رخشان بنی اعتماد نیز از کسانی هستند که در فیلم با او تماس می گیرند.
فیلم به زیبایی تنهایی پناهی را به نمایش می گذارد و وضعیت مضحکی را که حکومت برایش به وجود آورده.
فیلم پس از نمایش با تشویق تماشاگران مواجه شد و فردا قرار است با حضور میرطهماسب در کنفرانس مطبوعاتی به همراه دیگر فیلم های ایرانی مورد بررسی قرار گیرد.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه
آقای ده نمکی خجالت نمی کشی جدایی نادر از سیمین را کپی می کنی؟
طبق منطق خودت که می گفتی ما فیلم مزخرف اخراجی ها۳ را کپی کرده ایم، حالا خودت هم باید جوابگوی کپی شدن سی دی جدایی نادر از سیمین... باشی. حالا ما که به قول خودت ادعای روشنفکری داریم و کافر هستیم، تو که ارزشی هستی و آن دنیا اعتقتد داری چرا دست به این کار به قول خودت کثیف زدی؟
اگر تهمت زدن خوب است، حالا باید جوابگوی کپی شدن فیلم فرهادی باشی!
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه
فیلم محمد رسول اف جشنواره کن را تکان داد!
فیلم که شاید بتوان آن را در کنار دایره جعفر پناهی تلخ تریت فیلم سینمای ایران خواند، درباره زنی است که قرار است با شوهر به سوئد مهاجرت کند. زن باردار است و شوهر یک روزنامه نگار تحت تعقیب. خانه زن اما مورد بازرسی قرار می گیرد و وسایل شوهر را به همراه کامپیوترش می بزند. درحالی که اعلام می شود بچه زن عقب مانده ذهنی به دنیا خواهد آمد، خبر دستگیری شوهر می رسد و زن که همچنان تصمیم به مهاجرت دارد، قبل از سفر توسط نیروهای امنیتی دستگیر می شود.فضاهای فیلم که در فضاهای داخلی فیلمبرداری شده، کم نور و تیره است و فیلمساز از نمادهایی مانند لاک پشت زن در آکواریوم خانه اش به زیبایی استفاده کرده است.
بعد از نمایش، فیلم به امید دیدار با استقلال و تشویق های بی نظیر تماشاگران مواجه شد و بازیگران فیلم در سالن نیز به شدت مورد تشویق قرار گرفتند.
۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه
اهدای نخل طلای افتخاری کن به کارگردان هوادار جنبش سبز
۱۳۹۰ فروردین ۹, سهشنبه
آقای ده نمکی، همان چماق در دست شما برازنده تر است تا صندلی کارگردانی!
حالا که پس از پنج سال فیلم مبتذل اخراجی ها۳ به روی پرده رفته، به نظر میرسد به شما همان چوب و چماق بیشتر میآید تا صندلی کارگردانی: همان چماقی که پرویز پرستویی از جای ضرباتش برسر جوانها گفته بود. ما هم دیگر نگران چماقدارها نیستیم. تعداد این آدمهای نان بهنرخروزخور به قدری زیاد شده که یکی کمتر یا بیشتر فرقی نمیکند. مهم این است که شما به همان اصل و هویتی برگردید که سعی دارید پنهانش کنید. جالب تست که وقتی خبرنگارها از آن دوره درخشان زندگی شما سوال میکنند، برافروخته میشوید و انکارش هم میکنید! بگذریم که مثل آخوند مسجدندیده، شما هم مثل رئیسجمهور محبوبتان حتی یک روز سابقه جبهه در کارنامه تان نیست و فقط خودتان را با عکسهای یادگاری به فداکاران جنگ چسباندهاید.شما یک کارگردان قابل اعتنا نیستید؛ گرچه که هر سه فیلم اخراجیها را به ضرب و زور رانت دولتی با امکانات ملی فیلمش را ساخته باشید، تلویزیون را دربست در اختیار گرفته باشید و بیلبوردها را به خود اختصاص داده باشید. فیلمسازی و هنرمند بودن چیزی است که ذات آلوده را برنمی تابد؛ تردامنی هنر - به قول امین تارخ در دلشدگان - از جنس فداکاری و عرق ریزی روح است . به قول یکی از دوستان، فیلم شما را باید با "چارچنگولی"ها مقایسه کرد و نه بیشتر.
۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه
چه اصراری هست که فروش جدایی نادر از سیمین را با اخراجیها3 مقایسه کنیم؟
استقبال از جدایی نادر از سیمین فوق العاده است: سینماهای فرهنگ و آزادی سانس های فوق العاده گذاشته اند و پس از سال ها، برای تماشای یک فیلم مردم در صف ایستاده اند. در حالی که بلیط اخراجی ها3 باد کرده است و سانس های معمول هم در این سینماها مشتری ندارد. اما سوال چیز دیگری است. چرا باید این دو فیلم را باید با هم مقایسه کنیم؟ مگر می شود کمدی های وودی آلن را با کمدی های مثلا جواد رضویانی مقایسه کرد؟ ده نمکی صدسال دیگر هم نمی تواند حتی یک صحنه از آثار فرهادی را بسازد. یا هدایت بازیگران فرهادی را هرگز ده نمکی نخواهد داشت. فرهادی کارگردانی است مولف که درام نویسی او را ده نمکی نه تنها نمی تواند داشته باشد، بلکه هرگز زیروبم هایش را نخواهد فهمید. چه را با چه مقایسه می کنیم؟ مگر دو چیز با کیفیت مختلف را میشود باهم مقایسه کرد؟ ازین مقایسه تنها کسی که شاد خواهد شد، بی تردید مسعود ده نمکی خواهد بود.
البته از عامه مردم در برخی نقاط تهران و بعضی شهرستانها انتظار نیست به جای اخراجی ها3 به تماشای فیلم پیچیده تر جدایی نادر از سیمین بروند. اگر قرار بود همه مردم به جای اخراجیها3 بروند جدایی... را ببینند که ایران شده بود فرانسه و جشنواره فجر، جشنواره کن! به عقیده مردم با هر سطح فکری احترام می گذاریم و البته می دانیم همان قشر از مردم هم از جدایی نادر از سیمین بیشتر لذت خواهند بود.
۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه
آقای ده نمکی، مي بینيم که باز زبان باز کرده اید!
آقای ده نمکی، انگار یادتان رفته در سینمای مطبوعات دنبال سوراخ موش می گشتید و آخر سر هم از ترس حاضر نشدید فیلم تان را در این سینما به نمایش درآورید. چون قبل از شما منتقدان بلایی بر سر این بچه ناخلف شما، حامد کلاهداری و فيلمش پايان نامه آوردند که تا مدتها کسی جرات فیلم ساختن علیه جنبش سبز را به ذهم خود نيز راه ندهد! شما هم که قبلا کلید اخراجی ها3 را زده بوديد، جرات نمایشش را به خود راه ندادید و حتي بعد ازين که 20 دقیقه از صحنه های فیلم تان را حذف کردید، از ترس نابوديش در سالن مطبوعات، آن را از مسابقه بیرون کشیديد. حالا بعد از یک ماه ديدم باز تخم کفتر میل کرده و زبان درآورده اید تا فیلم مبتذل تان را به آدم های مبتذل اطراف تان تقدیم کنید. دیگر کارتان به جایی رسیده که براي پشتگرمی به کسانی مثل شریفي نيا، اوتادی، که به مردم پشت کرده اند، از آن ها برای خیانت شان تقدیر هم می کنید!
آقای ده نمکی، مي بینيم که باز زبان باز کرده اید!
آقای ده نمکی، انگار یادتان رفته در سینمای مطبوعات دنبال سوراخ موش می گشتید و آخر سر هم از ترس حاضر نشدید فیلم تان را در این سینما به نمایش درآورید. چون قبل از شما منتقدان بلایی بر سر این بچه ناخلف شما، حامد کلاهداری و فيلمش پايان نامه آوردند که تا مدتها کسی جرات فیلم ساختن علیه جنبش سبز را به ذهم خود نيز راه ندهد! شما هم که قبلا کلید اخراجی ها3 را زده بوديد، جرات نمایشش را به خود راه ندادید و حتي بعد ازين که 20 دقیقه از صحنه های فیلم تان را حذف کردید، از ترس نابوديش در سالن مطبوعات، آن را از مسابقه بیرون کشیديد. حالا بعد از یک ماه ديدم باز تخم کفتر میل کرده و زبان درآورده اید تا فیلم مبتذل تان را به آدم های مبتذل اطراف تان تقدیم کنید. دیگر کارتان به جایی رسیده که براي پشتگرمی به کساتي مثل شریفي نيا، اوتادی و
۱۳۸۹ اسفند ۲۶, پنجشنبه
برای تحریم "اخراجیها۳" سینما نرفتن کافی نیست!
فراموش نکنیم که بیشترین فروش اخراجیها۲ نه در پایتخت، بلکه در شهرستان ها بود। پس شهرستانها نیاز به کار بیشتری دارند تا تهران. خوشبختانه با فعال شدن شهرستان ها در حرکت های سبز اخیر، این فعالیت فرهنگی چندان دشوار به نظر نمیرسد.
۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه
شبیه سازی سهراب اعرابی و مادرش در فیلم "مرگ کسب و کار من است"
۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه
هفته فیلم حمایت از پناهی و رسول اف از فردا در ایتالیا آغاز می شود
۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه
وای به حال جشنواره فجری که جایزه اش را مشایی اهدا کند!
مشایی و دولت همراهش باشد؟ وگرنه فیلم ها که یا توقیفی بودند یا خارج از
بخش مسابقه! نتیجه همین می شود که مشایی، بازجوی اطلاعاتی که همسرش را
حین شکنجه شناخته، حالا جایزه اهدا می کند!
اما مهدی هاشمی را چه شده است که به جای حرکت های سبز هدایت هاشمی و محسن
طنابنده در سال گذشته حین دریافت جایزه، با شادمانی جایزه اش را از مشایی
می گیرد و به جای اعتراض، فریاد می زند :" برای ما سینما مهم است، این
طرفی و آن طرفی هم ندارد!"
آیا مهدی هاشمی نمی داند این دولت چه بلایی برسر سینماگران آورده که حتی
تهیه کنندگان مستقلی را که با دولت بیعت نکرده اند، به سینمای تهیه
کنندگان در جشنواره فجر راه ندادند؟ آقای هاشمی، پس اهمیت صنفی و غیرت چه
می شود؟
جهانگیر الماسی: من فقط با دولت همکاری میکنم، وگرنه سیاسی نیستم!
جهانگیر الماسی، وقتی در برنامه هفت خواست از خودش دفاع کند، بهطرزی ناگهانی گفت:" چرا عدهای از همکاری من با دولت ایراد میگیرند؟ من با دولتهای دیگر هم همکاری کرده ام!" این جناب الماسی یادش رفته که در این مملکت اصلا دولت قانونی وجود ندارد تا بتوان با آن همکاری کرد یا با دولتهای روسای جمهوری مقایسهاش کرد. همه کسانی که مثل الماسی خودشان را به پول فروختهاند و امثال محمدرضا شریفی نیا، احمد نجفی - که مثل احمدینژاد تازه معلوم شده سید است!- ، حامد کمیلی، بهاره افشاری، حامد کلاهداری، چکامه چمنماه، میرطاهر مظلومی، رضا رویگری، امین حیایی و حتی اکبر عبدی بدانند که عمر این دولت کفاف نخواهد داد و بهزودی رسوا خواهند شد.
آقای دبیر جشنواره، چیزی به اسم خجالت به گوش تان خورده؟
۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه
مسعود دهنمکی از ترس خبرنگاران فیلمش را در سینمای برج میلاد نشان نداد!
۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه
کنایههای متعدد کمال تبریزی به احمدی نژاد دولتش!
۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه
فیلم پایان نامه و حامد کلاهداری هو شدند!
پایان نامه درباره 4 جوان - 2 دختر و 2پسر- است که همگی برای تحویل پایان نامه یکی از آن ها که روزبه(حامد کمیلی) نام دارد، به دنبال استادشان می روند اما از خانه ای سردرمی آورند که مثلا محفل سبزهاست. در این قسمت که اسباب خنده فراوانی شد، مردی که ادعا می کرد از لندن آمده اخبار جنبش سبز را ارائه می کرد. چهار دوست دانشگاهی به دلیل رفتن به خانه مهم سبزها، مورد هجوم و ترور قرار می گیرند و در نهایت 3 نفر از آن ها کشته می شود. از میان دو دختر یکی که ترانه نام دارد - با اشاره به ترانه موسوی - در یک درگیری تیر می خورد و موسیقی فیلم نیز مزاحمت ایجاد نمی کند. دختر دوم هم که تیر می خورد، مثل ندا آقاسطان از دهانش خون می ریزد. فیلم سرشار از نمایش خون و دست بریده و بدن آش و لاش شده است.
طبق آخرین خبر، جلسه مطبوعاتی فیلم در حالی آغاز شده که درها به سرعت برروی خبرنگاران بسته شده بود و برای جلوگیری از اعتراضی شبیه آنچه در سالن رخ داده، با مسئولین برگزاری فیلم رخ داد.
۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه
آقای شورجه، فقط شما می توانید صحنه های جنسی بسازید؟!
۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه
گزارش یک جشن: روایت حاتمیکیا از جنبش سبز!
۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه
بینظمترین جشنواره فیلم فجر در تاریخ برگزاری!
از دیگر عجایب جشنواره نمایش فیلم های خارج از مسابقه (نوعی نگاه) در ساعت 12 شب است که البته آن هم با تاخیر انجام می شود. علت این امر معلوم است: باتوجه به پرت بودن مسیر برج میلاد، کسی که خودروی شخصی نداشته باشد نمیتواند برای فیلم آخر بماند و تعداد کمتر تماشاگران برای این فیلم های مسئلهدار بهترین چیز برای شمقدری و دولت است. عده زیادی هم که فیلم ها را از صبح تعقیب کردهاند، نایی برای نمایش فیلم در این ساعت ندارند. با این حال این بخش همچنان بهترین بخش جشنواره است و اقلا با بخش مسابقه به هیچ وجه قابل مقایسه نیست!
بخش خارجی که ازین هم مضحکتر است. با وجود تولید آثار سینمایی فوقالعاده سال گذشته درسطح جهان، ضعیفترین فیلم های ممکن انتخاب شدهاند و به همین دلیل تا روزهای آخر نام این فیلمها را به مطبوعات اعلام نکردند! برگزارکنندگان برای پوشاندن همین افتضاح و حرف نزدن از تحریم دیگر کشورها، یک دروغ تاریخی در مورد رقم هزار فیلم خارجی متقاضی گفتهاند که در کن و ونیز هم سابقه ندارد!
نمایش بای سیکل ران مخملباف در فیلم گلچهره (وحید موسائیان)
۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سهشنبه
جعبه سیاه: بمب خنده جشنواره فجر در مورد 11 سپتامبر!
فیلم جعبه سیاه که یک اثر کاملا مستند است، توسط شمقدری به زور به بخش مسایقه سینمای ایران خورانده شد. اما نتیجه چه شد؟ ازین فیلم پرهزینه تبلیغاتی جز بمب خنده چیزی درنیامد. فیلم با دوربین روی دست بهشکل ویدیویی تصویربرداری شده و بههیچ وجه کیفیت یک کار سینمایی را ندارد. داستان، ماجرای آشنایی کارگردان با یک امریکایی است که قرار است اصل داستان 11 سپتامبر را بفهد.اما صحنههای مضحک در فیلم کم نیستند: مثل جایی که مرد خارجی روبروی تلویزیون می نشیند و کانال عوض می کند در مشهد تا می رسد به کانال روضه و می زند زیر گریه و مثل ابر بهار به پهنای صورت اشک می ریزد!
مضحکترین ایده کارگردان که توهم صرف بهنظر میرسد این است که مسیحیان صهیونیست - میبینید چه نوآوری جالبی دارد! - چون هدفشان اشغال آسیا بهعنوان سرزمین تاریخی یهود است، 11 سپتامبر را خودشان در امریکا به وجود آوردهاند تا بعد بتوانند حمله کنند! بامزهتر اینکه در همین صحنه مرد امریکایی میگوید که چه راز مهمی برملا شده: "این موضوع را در دنیا فقط رئیس جمهور شما در سازمان ملل برملا کرد!"
در پایان فیلم هم شخصیت خارجی چفیه روی دوشش می اندازد و به جعفر اسلاملو می گوید: من هم یکی از شما هستم!
۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه
تمسخر و هو کردن "فرزند صبح" در سینمای مطبوعات و اظهارنظر افخمی
بهروز افخمی از خبرنگاران دعوت کرد به سالن پرسش و پاسخ بروند و درحالی که مسئولان سالن میکروفنها را بسته بودند، افخمی بدون بلندگو در سالن ایستاد و اعلام کرد این فیلم به نمایش درآمده از آن او نیست و فقط مسئول فیلمنامه است. و این نکته را در 2 نامه به خانه سینما و ارشاد توضیح داده. افخمی توضیح داد که قطع فیلم سوپر 35 بوده و باید در لابراتوار خارج چاپ می شده اما در نسخه فعلی که در ایران چاپ شده، کادر غلط است و چیزهای اضافی در کادر را می بینید. او هنگام دوبله هم در ابران نبوده است.عده ای از متعصبین حاضر افخمی را به نپرداختن به مسائل مهم تر زندگی آیت الله خمینی متهم کردند، که افخمی با جدیت پاسخ داد:" فیلمنامه این اثر از آن من و ذهن من است وبه شما هیچ ربطی ندارد من چگونه فکر کرده و نوشتهام." خبرنگار دیگری نیز افخمی را در به تصویر کشیدن یک کودک متوهم به جای خمینی سرزنش کرد.
افخمی که به همراه شریفی نیا (بازیگر نقش سیداحمد که خود کلی اسباب خنده شد!) و مرجان شیرمحمدی وارد این جلسه شده بود، هزینه ساخت این فیلم را که خود بخشی از یک سریال است، حدود 2 میلیارد تومان اعلام کرد.
۱۳۸۹ بهمن ۱۴, پنجشنبه
یک اتفاق مهم در حمایت از پناهی: نمایش فیلم کوتاه درباره پناهی در همه سینماهای فرانسه
این اولین بار در سینمای فرانسه است که در حمایت از یک فیلمساز خارجی فیلمی در همه سینماهای فرانسه به نمایش درمی آید. همچنین اعلام شده است که صندلی خالی جعفر پناهی به عنوان داور چشنواره برلین در همه جا حضور خواهد داشت. در جشنواره کن نیز برنامه های خاصی برای دفاع از پناهی و محمد رسول اف درنظر گرفته شده است.
پارسال افتتاحیه جشنواره با "یاحسین/میرحسین" بود. امسال چه خواهد شد؟
جمعه شب جشنواره فیلم فجر افتتاح میشود. پارسال هنگام برگزاری مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر، جوان دلیری ناگهان فریاد "یاحسین/میرحسین" سر داد و جو مراسم را بههم ریخت. حسینی وزیر ارشاد که درحال سخنرانی بود، چنان گیج شد که تا آخر سخنرانی هم نتوانست خودش را جمع و جور کند و جملات پرت و پلایی بههم بافت! حالا منتظریم ببینیم امسال کدام شیرمرد یا شیرزنی با چه شعار سبزی جشنواره را افتتاح خواهد کرد!
۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه
داور بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فجر از امریکا میآید!
۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه
فیلم مجری برنامه "هفت" هم در جشنواره توقیف شد!
۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه
اخراجی ها3را فراموش کنید: "پایان نامه" به بخش مسابقه جشنواره فجر راه یافت!
۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه
سرانجام تیتراژ سبز برنامه "واما امشب" عوض شد!
شاید این نکته کوچک را بهحساب اتفاق و تصادف بگذارید، اما بهنظر شما حکومتی که سرمیز مذاکره با کشورهای دیگر بخش سبز پرچم کشور را حذف میکند، نباید نگران "نظربند سبز" باشد؟!
۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه
احتمال لغو حکم پناهی به دلیل تحریم جشنواره فجر ازطرف خارجی ها!
به این ترتیب برای برگزارکنندگان جشنواره راهی جز کوتاه آمدن درمقابل حکم زندان جعفر پناهی باقی نمانده است. طبق شنیده ها، طی روزهای آینده طی ملاقاتی بین مشایی و و احمدی نژاد با صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه حکم پناهی بخشیده خواهد شد تا به این ترتیب امکان "بین المللی" بودن جشنواره امسال هم فراهم باشد.
۱۳۸۹ دی ۲۸, سهشنبه
تئاتر متولد 1361 هم بی سروصدا توقیف شد!
نمایش متولد 1361 که توسط 7 بازیگر که همگی متولد سال 1361 یا بعد از آن هستند اجرا می شود، زندگی دختری است که در سال 1361 به دنیا آمده و زندگیش با بازیگران مختلف تا باردارشدن و زایمان نافرجامش تعقیب می شود.
نمایش با آژیر قرمز زمان جنگ آغاز می شود و به تدریج درمی یابیم با دختری مواجهیم که مادرش پدر معلولش را - که ارمغان سفر ژاپن برایش ازدست دادن پاها بوده - ترک می کند. عناصر آشنای نمایش مثل حمله کمیته ای ها به پارتی ها و بردن دستگیرشدگان به کمیته "وزرا"، حرف های مسخره معلم تربیتی مدارس و افتادن پسر حین فرار از پشت بام، احتمالا از دلایل توقیف بوده اند. در نمایش به فعالیت دختر برای خاتمی نیز اشاره می شود - که اتفاقا پگاه آنگرانی بازیگر نمایش به خاطر همین کار به شدت توسط گروه های فشار زخمی شد -و اینکه کسی که برایش "جیغ جیغ" می کردند، برنده شد اما آن ها شاد نشدند.
درنمایش در مقطع های 1361، 1376، 1382 و 1388 اشاره می شود که آخری زمان سقط جنین 7 ماهه کامل دختر سابق و زن فعلی است که شوهرش حین فرار از کشور با قایق - مثل فیلم تایتانیک که دختر خیلی دوستش داشته و مثل فیلم مرد مرده جیم جارموش - غرق شده. جنین کامل 7 ماهه می تواند نماد انقلابی زودآمده باشد که به درد هیچ کس نمی خورد و سرنوشتی جز نابودی ندارد...
۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه
"مختار" هم فتنه گر شد!
از اولش هم این سریال مختار برای صداوسیما دردسرزا بوده و با همه تبلیغی که برایش می کنند، نمی توانند شباهت وضعیت شورشی و اپوزوسیون بودن مختار را با وضعیت فعلی کشور پنهان کنند!